مقدمه مدیریت اکتسابی
تعامل با مديران مختلف چیزی است که ساليان سال آن را تجربه کردم طی اين چند سال تعاملات و باز خوردهای متعددی را در طول کار ديده ام مديران با تلاش و مهربان، مديران جدی و منظم و البته مديران خبره و رهبر .
با خودم فکر کردم چه چيزی باعث اين می شود که با وجود اينکه تقریباً حیطه کاری همة اين مديران مشخص است نوع تعامل آنها با افراد تفاوت دارد. گفتم ممکن است به دليل شخصيت ها و استعدادهای مختلفی است که هر فرد دارد.
آنچه تا کنون در محيط های فرهنگی به چشم می خورد، چه زمانی که دانش آموز بودم و چه زمانی که به عنوان کارمند در محل های فرهنگی انجام وظیفه می کردم و چه در حال حاضر که خودم مدیر یک مدرسه هستم، ضعف هایی ست که متأسفانه طی این بیست و اندی سال هيچ تغيير محسوسی نکرده است. شاید به دلیل این باشد که ما هیچگاه سعی نمی کنيم که خود را با علم روز دنیا مجهز کنيم و دست از سبک های قدیمی منسوخ شده برداریم. این ضعف مدیریت را در تمام سطوح جامعه می توان دید. از مديریت جامعه کوچکی مثل خانواده تا مديریت های کلان کشور.
زمانی که تکنولوژی از فرهنگ غرب به کشور وارد سریعاً به طور بیمار گونه ای در تمام کشور گسترش پيدا کرد بدون اینکه قبل از آن فرهنگ استفاده از آن تکنولوژی را به ما یاد بدهند و اين نمونه ای از ضعف مديرت کلان کشور است.
از طرفی شاخه علوم انسانی که مديریت هم زیر شاخة این قسمت است کنار گذاشته شد در حالی که مهمترین بخش جامعه باید به آن اختصاص می يافت. حتماً قبول دارید که بهتر بود قبل از تکنولوژی در این بخش قوی مي شدیم تا بتوانيم بهترین استفاده را از تکنولوژی ببریم و حتماً قبول دارید که يک شرکت موفقيتش در زمینه توليد و عرضه و سود آوری بستگی به مديریت صحيح آن شرکت دارد به خصوص در زمانهایی که بحران جامعه را فرا گرفته این مديریت صحيح است که می تواند آن را نجات بدهد.
داستان قحطی کشور مصر و مدیریت حضرت یوسف (علیه السلام) را برای کنترل بحران قطعاً شنيده اید. بعد از خوابی که شاه مصر می بیند و حضرت یوسف آن را تعبییر می کند مدیریت بحران به عزیز مصر یعنی حضرت یوسف(ع) داده می شود و او با تدبیر و وضع قوانین تنها کشوری در منطقه می شود که نه تنها قحطی آسیبی به آن نمی زند بلکه کشورهای اطراف را هم کمک می کند.
جمله ای که از استاد مطهری به خاطر می آورم من را به فکر فرو می برد "می توان در ظرف دو سال یک کارخانه ذوب آهن ساخت، ولی برای تربیت یک مدیر برای این صنعت باید بیست سال وقت صرف کرد."
با این سخن می توان پی به اهميت آن برد و باید تمام توان خود را برای بدست آوردن مهارت و کسب تجربه از چالش ها و اتفاقات سر راه بکار برد.
خوب به خاطر دارم در سال84 در مدرسه ای کار می کردم آن مدرسه مدیری باتجربه بالا و سعه صدر فراوان و همچنين کاملاً مسلط داشت. یکسالی که در آن مدرسه کار می کردم موارد کاری زیادی را از او آموختم ولی همیشه با خودم فکر می کردم اين موارد به درد من نخواهد خورد مدير آن مرکز همیشه به من یاد آوری می کردند روزی فرا خواهد رسید که اين آموزش ها به کار شما بیاید چه خوب است از موقعیت پيش آمده استفاده کنی و کسب تجربه داشته باشی.
در حال حاضرچند سال است مدير و موسس مدرسه هستم و رهنمودهای آن مدير بزرگوار بسيار من را در کارهايم کمک مي کند. به اين دليل دوست دارم کتابم را به اين عزیز و همچنين همسر وفرزندانم که صبورانه من و کارم را تحمل کردند، تقديم کنم.
مورد ديگری که من را بر آن داشت که دراین رابطه بنويسم اين بود که مدتی در حال تحقيق درباره اين مبحث بودم به اين مسئله برخورد کردم که در مورد علم مديریت با توجه به فرهنگ ايرانی ما کتابی یافت نمي شود و اگر هم پيدا شود خيلی کم است و همچنين کتاب هايي هم که می توان بدست آورد به روز و جديد نيست. اميدوارم به هر دلیل که این کتاب را برای خواندن انتخاب کردید بتواند راهنما و راهگشای شما در مسیر تان باشد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.